الاول- پسر جوون وارد اتاقم شد و گفت که پدرش سکته مغزی کرده و دندون هاش لق شدن و می ترسه دندون ها بیوفتن ته حلق پدرش، عکس دندون های پدرش رو نشون داد و با نگرانی پرسید: بیارمش شما دندون هاش رو می کشید خانم دکتر؟ گفتم بله فقط نامه از پزشک مرکز بیار واسم. ساعتی بعد، پسر دوباره در زد و گفت پدرم رو آوردم، آنتی بیوتیک رو هم همون طور که گفته بودین، یک ساعت پیش خورده. بیایم داخل؟ اجازه دادم. ویلچر پدر پیرش رو با باز کردن هر دو لنگه ی در داخل آورد و به سمت یونیت برد. دوباره نگران پرسید: میشه روی همین ویلچر واسش بکشین؟ سخته روی یونیت بخوابونمش. دندون های پیرمرد رو معاینه و کردم و گفتم: بله که میشه. چراغ یونیت رو بالای ویلچر تنظیم کردم و خم شدم و سریع دندون هاش رو کشیدم. پسر با وسواس پرسید: کامل در اومد دیگه؟ گفتم: بله خیالتون راحت و فکر کردم: چه پسر خَلف و خوبی...
الثانی- دوستم میگه مگه دستت درد نمی کنه؟ خب نکش! ولی باز وقتی دندون غیرقابل نگه داری می بینم، دلم می سوزه و به خودم میگم آروم آروم لقش کن و بکش واسش. دندون پره مولر دوم پایین( پنجمین دندون از خط وسط) کاملا پوسیده رو با حوصله لق کردم. ریشه کش رو داخل دهان بردم ولی نمی تونست ریشه پوسیده رو بگیره. اِلِواتور ظریف رو وارد حفره دندون کردم و بردم زیر ریشه و هولش دادم بالا. دندون انگار فنر زیرش باشه، پرید از دهان بیرون و محکم خورد تو صورتم Salesman...
ما را در سایت Salesman دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2be-brave6 بازدید : 143 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت: 12:46